داستان خدا . . .
نوشته شده توسط : bََahar

دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود.

موضوع بحث خدا بود.

استاد بانفسی عمیق شروع کرد :

آیا کسی تابه حال صدای خدا را شنیده است ؟ هیچ کس جوابی نداد.

استاد ادامه داد: آیا کسی خدا را دیده است ؟ کلاس در سکوت فرو رفته بود.

استاد پس از کمی مکث پرسید : آیا کسی خدا را لمس کرده است ؟ دانشجویان که معنی این کار استاد را نمیفهمیدند منتظر نتیجه نهایی استاد ماندند.

استاد که دید کسی به پرسش هایش جواب نمیدهد گفت : پس خدا وجود ندارد.

دانشجویی اجازه حرف زدن خواست ، بلند شد و در پاسخ به استاد گفت : آیا کسی مغز استاد را دیده است ؟ همه ی دانشجویان در فکر فرو رفته بودند.

دانشجو که دید کسی جوابش را نمیدهد سوال دومش را پرسید : آیا کسی صدای مغز استاد را شنیده است ؟ حتی یک دست هم بالا نرفت.

دانشجو سوال آخرش را پرسید : آیا کسی مغز استاد را لمس کرده است ؟ دانشجویان چیزی نگفتند .

سپس دانشجو ادامه داد : پس استاد نیز مغز ندارد!





:: برچسب‌ها: طنز ,
:: بازدید از این مطلب : 283
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 6 خرداد 1393 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
الهه در تاریخ : 1393/3/27/2 - - گفته است :
خوب اونو زایه کرده!!!حالا ببینم اون داستان راست بود ؟؟؟؟؟؟!!!!!
پاسخ:اطلاعی ندارم.این داستان رو از توی یک مجله پیدا کردم.


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: