نوشته شده توسط : bََahar

یه روز یه مورچه رو دیدم که عاشق یه تفاله چایی شده بود.بهش خندیدم.ولی فهمیدم اونی که من دوستش دارم از یه تفاله چایی هم کمتره!!

می دونی چیه سخت ترین کار دنیا خندیدن به کسیه که دلت میخواد ضایعش کنی!

.

.

.

.

.

.

.

.

.

(هه هه هه هه هه.))))))))

حالا یه چیزی بگم:

.

.

خنده تاریخ انقضا نداره!حالا بشین تا فردا صبح به من بخند تا منو ضایع کنی!

وقتی دیدی زندگی واست سخت شده،

یه نفس عمیق بکش . . .

و به زندگیت برگرد. . .

.

.

.

.

.

.

ولی اون وقت می فهمی که این نفسی که کشیدی،هیچ تاثیری روی زندگیت نداشته!!

 



:: برچسب‌ها: خنده"تاحدی" ,
:: بازدید از این مطلب : 291
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 14 دی 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : bََahar

کدام حشره داخل گلدان تخم میگذارد؟

زنبور بنا،از خاک رس مرطوب،گلدان های کوچک می سازد.بعد در داخل هر گلدان یک تخم و یک کرم ابریشم زنده قرار می دهد.سپس در لانه را می بندد تا آن کرم ابریشم نتواند فرار کند.به این ترتیب وقتی نوزادش به دنیا می آید،اولین غذای نوزاد که همان کرم ابریشم است،حاضر و آماده است!

ملکه ها چند سال عمر می کنند؟

ملکه زنبور ها در طول چند هفته پشت سر هم تخم می گذارند.گاهی تخم های او در یک روز،به 3500 عدد میرسد.به همین سبب،تعجب آور نیست که عمر او فقط دو سال است!

کدام حشره از غلتاندن خسته نمی شود؟

برای این که یک آدم برفی بسازیم،باید گلوله ی برفی بزرگی را روی زمین بچرخانیم.حشره ای به نام سرگین غلتان گلوله های مدفوع گاو را روی زمین می غلتاند و در مکانی پنهان می کند تا بعد ها آن را بخورد.



:: برچسب‌ها: دانستنیها ,
:: بازدید از این مطلب : 263
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 14 دی 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : bََahar

تو یه کوهی من یه ریگچی        تو یه سروی من یه چوقچی        تویه دریا من یه جوقچی

تو ندایی من یه بوقچی            تو همه چی آآآه منم هوچی          یه اصفانی عاشق از تخچی

 



:: برچسب‌ها: جوک ,
:: بازدید از این مطلب : 330
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 دی 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : bََahar

شاد شاد بود.

آنقدر که گویی بهترین لحظات زندگی خود را میگذراند.

سرخوش و سلامت،

غنی و پر نعمت،

و زبانش یکسره الله الله می گفت.

کسی از او پرسید:شادی و ذکر الله؟!

پاسخ داد:

«در راحتی امروز یادش می کنم،تا در گرفتاری فردا لبیکش را بشنوم».



:: برچسب‌ها: مذهبی ,
:: بازدید از این مطلب : 263
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 دی 1392 | نظرات ()